۵ سال پیش در ۴ فوریه ۲۰۱۴، ساتیا نادلا سکان هدایت مایکروسافت را به دست گرفت. در آن زمان، بسیاری از تحلیلگران انتخاب فردی از داخل شرکت به جای استخدام یک مدیر از بیرون را به عنوان ادامه روندهای گذشته تعبیر میکردند. اما با آمدن نادلا، تمام این محاسبات دگرگون شد.
در این مقاله قرار نیست راجع به تغییراتی که نادلا در فرهنگ سازمانی مایکروسافت ایجاد کرد صحبت شود. مقالات و پستهای زیادی از جمله کتاب “Refresh” از خود او در این زمینه نوشته شدهاند. صحبتهای زیادی هم در مورد گذشته شغلی و شخصی نادلا و هدف مدیریتی او برای “قدرت بخشیدن به افراد در راستای دستیابی به موفقیت بیشتر” مطرح شده است. فرهنگی او در مایکروسافت اشاعه داده به نظر میرسد بین کارمندان شرکت پذیرفته شده است.
در این مقاله بیشتر به نادلای عملگرا پرداخته خواهد شد تا نادلای فرهنگی. درست است، مدیرعامل مایکروسافت ممکن است حتی به اشعار مولانا علاقه داشته باشد اما اون همچنین به قطع پروژههای غیر سودآور نیز علاقه زیادی دارد و با همین سیاست به نظر میرسد به موفقیت دست پیدا کرده است. مدیران قبلی مایکروسافت گرچه در دوران متفاوتی زیست میکردند اما بیل گیتس و استیو بالمر، هر دو سعی داشتند به محصولات و پروژهها فرصت زیادی برای اثبات خودشان بدهند. نادلا اما از ابتدا تمرکز خود را به جای سرویسها و دستگاهها بر نقطه قدرت مایکروسافت یعنی بهرهوری و پلتفرم قرار داد.
ساتیا نادلا بلافاصله بعد به دست گرفتن قدرت چنین برنامه سازماندهی جدید و تعدیل نیرو را به اجرا گذاشت. وی در سال اول مدیریت خود اعلام کرد کرد ۱۸ هزار نفر از کارمندان مایکروسافت را تعدیل خواهد کرد. در سال ۲۰۱۷ نیز یکی دیگر از برنامههای بزرگ تعدیل، عمدا در بخش فروش شرکت به اجرا گذاشته شد. و در نهایت سال گذشته، بخش ویندوز را به دو قسمت مجزا تقسیم کرد.
مایکروسافت تحت مدیریت نادلا، خود را از باقیماندههای نوکیا رها ساخت. مدیریت جدید همچنین در حالی تصمیم به لغو پروژه تولید سرفیس مینی گرفت که هزاران عدد از آن دستگاه تولید شده و از اصحاب رسانه برای مراسم رونمایی آن دعوت گردیده بود. همچنین مایکروسافت بند، ویندوزفون و سرویس موسیقی گرو تحت مدیریت نادلا به پایان سلام کردند.
البته تمام کارنامه این مدیر در مورد لغو پروژهها نبود. مایکروسافت در ۵ سال گذشته تعدادی از کسب و کارها و استارتآپهایی از جمله لینکدین، ماینکرافت، گیتهاب و زامارین را خریداری کرد که بعدا مشخص شد همگی خریدهای هوشمندانهای بودهاند. ساتیا نادلا و تیم مدیریت وی توانستند توجه والاستریت را به جای بخش رو به رشد اما کند ویندوز به کسب و کار رو به رشد ابری مایکروسافت جلب نمایند. همچنین به جای کلمه ویندوز، موفق شد کلمه مایکروسافت ۳۶۵ (که شامل ویندوز، آفیس و بخش امنیت شبکههای قابل حمل میشود) و شبکههای ابری هوشمند را در انجمنهای مختلف جا بیندازد.
۵ سال اول مدیریت نادلا صرف تغییر وجهه مایکروسافت به عنوان یک امپراطوری شیطانی شد. جامعه منبع باز به جای دشمن در قسمت دوستان قرار گرفت. مایکروسافت در این مدت، به بسیاری از شراکتهای سودآور پشت کرده و حتی برخی از بزرگترین مشتریان خود را مانند شریک در نظر گرفت.
۵ سال بعدی مدیریت نادلا (اگر به احتمال زیاد در این مقام باقی بماند) شامل چالشهای جدیدی خواهد بود. بخش بزرگی از تغییرات نرم در شرکت انجام شده است. اکنون ماموریت اصلی این است که مایکروسافت به صورت کامل خود را از وابستگی به ویندوز رها کرده و به رشد کسب و کار ابری ثبات بخشد.
سرویس مایکروسافت تیمز (Teams) با ۴۲۰ هزار مشتری سازمانی، رشد قدرتمندی را تجربه کرده است. آیا مایکروسافت میتواند خود را به عنوان شرکتی قابل اعتمادتر از گوگل جا انداخته و از رقابت تجاری با مشتریان خود، مانند کاری که آمازون انجام میدهد، امتنا ورزد تا علاوه بر مشتریان قدیمی، بخشی از مشتریان این دو شرکت را تصاحب نماید؟
یکی از مشتریان مهم مایکروسافت امروز صنعت بازی است و نادلا به نظر میرسد تا کنون حضور در این بازار را علیرغم اینکه با سایر فعالیتهای مایکروسافت همخوانی ندارد، برای شرکت مناسب و مهم ارزیابی کرده است. اما آیا این ارزیابی پابرجا خواهد ماند؟
انتظار میرود نادلا در سالهای آتی، تصمیمات عملیاتی بیشتری را در قبال شرکت بگیرد. تصمیماتی که در مایکروسافت سالهای گذشته، هرگز تصور انجام آنها ممکن نبود. آیا او موفق میشود در عین حفظ روند رو به رشد، سابقه ناخوشایند شرکت را نیز بزداید؟
- چهارشنبه 17 بهمن 1397 12:11
- یک نظر
- حسین محمدزاده
- _مایکروسافت پنل جدید , بررسی , بررسی عمومی , مقالات
عملکرد این مدیر ده ها برابر از بالمر بهتر بود و حتی میشه گفت از خود بیل گیتس هم بهتر بوده. بسیار فرد مناسبی کار و دست گرفته. مایکروسافت داشت به مسیر اشتباهی میرفت. بالمر میخواست مایکروسافت ادای اپل رو در بیاره. کارای عجیب و غریب بچگانه ای انجام داد و ثروت کمپانی رو به باد داد. هوش مالی بسیار ضعیفی داشت و داشت کل شرکت و از بین میبرد. انتقال پلتفرم سخت افزاری به ابری بسیار تصمیم هوشمندانه و به موقعی بود. حالا مایکروسافت فقط شامل پلتفرم سخت افزاری و نرم افزاری خودش نیست بلکه تمام پلتفرم های دیگه زیر مجموعه این شرکت شدن. دنیای گیمینگ در دوره xone و ps4 به نفع سونی بود. اما ورق داره به سرعت بر میگرده. زمانی میگفتم آینده مال مایکروسافته و بعد همه نا امید شدن. با کنار رفتن بالمر زمان حال مال مایکروسافته. آینده به جای خود. اپل بی برو برگرد به وضعیت بسیار بدی خواهد رسید و تک محصولی بودنش ضرر سنگینی بهش وارد خواهد کرد ضمن اینکه اپل اصلا پلتفرم ابری نداره. رقابت از اپل مایکروسافت گوگل تبدیل شده به مایکروسافت آمازون گوگل. و گوگل نسبت به دوتای دیگه جایگاه متزلزل تری داره. چون فقط پلفرم موبایلی موفقی داشته و پلتفرم دسکتاپش شکست خورده، موتور جست و جو از ترند افتاده و تبدیل شده به یه ابزار ساده، سرویس های ایمیل هم جاشون رو دادن به شبکه های اجتماعی و ابزار های ارتباط جمعی مثل اسکایپ. پلتفرم ابریش هم در جایگاه سومه و نرخ رشد کافی هم نداره. اختلاف زیادی با azure و aws داره. آمازون با پلتفرم ابری موفقش به سطوح غیر قابل باوری رسیده. نتیجتا رقابت اصلی بین مایکروسافت و آمازون خواهد بود. این قدرت عملکرد آقای نادلا رو میرسونه که در عین ناباوری دو رقیب دیرینش رو پشت سر گذاشت تا بتونه با حریف اصلیش رقابت کنه. اگر بالمر هنوز مدیر بود اپل و مایکروسافت با یک لنگر به ته دریا میرفتن.