اولین نسخه Gears of War که در سال 2006 و برای کنسول ایکس باکس 360 عرضه شد، انقلابی در صنعت بازی ایجاد کرد. بعد از این که استودیوی اپیک گیمز (Epic Games)، آخرین عنوان خود را برای Gears of War توسعه داد، این سری وارد یک دورهی گذرا شد که حداقل میتوان گفت که در نوع خود جالب بود. کوالیشن (Coalition)، توسعهدهنده جدید سری، عنوان Gears of War 4 را در سال 2016 توسعه داد که اگر چه عنوانی با کیفیت بود، با این وجود هنوز هم با محصولی بسیار محافظهکارانه طرف بودیم. کوالیشن به عنوانی استودیویی تازه شکل گرفته که مسئولیت این فرنچایز محبوب را بر عهده گرفته بود، قصد داشت ثابت کند که میتواند یک تجربه ناب Gears of War را ارائه دهد.
البته که نمیتوان گفت آنها در انجام این کار موفق نشدند؛ شاید Gears of War 4 به دلیل عدم وجود بلندپروازی در آن مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته باشد، ولی کسی نمیتواند ادعا کند که Gears of War 4 نتوانست یک گیرز خوب ارائه دهد.
اما کوالیشن در Gears 5، بلندپروازیهای بزرگتری در سر دارد. اینجا صحبت از یک بازسازی گسترده در فرمول سری نیست؛ Gears 5 هنوز هم بسیار شبیه به یک عنوان Gears of War است حتی با وجود ویژگیهای جدیدی که در خود دارد. در عوض با عنوانی روبرو هستیم که یک گسترشدهنده هوشمندانه از ایدههای اصلی سری به شمار میرود و وارد مسیرهایی جدید و هیجانانگیز شده است؛ مسیرهایی که به گونهای انتخاب شدهاند تا به جای تضاد با روح و هویت سری، با آن متناسب و سازگار باشد. این مسئله منجر شده است تا بعد از سالها، دوباره این حس را پیدا کنیم که Gears of War به جمع کلهگندههای صنعت بازی بازگشته است.

کمپین فوقالعاده بازی جایی است که این تغییرات بیشتر از هر جای دیگر به چشم میآیند. حوادث Gears 5 که کمی بعد از جریانات نسخه قبلی سری دنبال میشود، دوباره بر نسلی جدید تمرکز دارد که در Gears of War 4 شاهد معرفی آنها بودیم و نگهبانانی قدیمی همچون Marcus و Baird، در کنار آنها قرار دارند و از این نسل جدید حمایت میکنند. اما اگر چه JD، پسر Marcus، در Gears of War 4 نقش شخصیت اصلی را ایفا میکرد، با این وجود در Gears 5، بیشتر کیت دیاز (Kait Diaz) است که در مرکز توجه قرار دارد. شما کمپین را با بازی در نقش JD شروع میکنید ولی در ادامه کنترل کیت را که تلاش دارد از گذشته پر رمز و راز خود سر دربیاورد به دست میگیرد. او میخواهد از سرچشمه Locust و تهدیدات جدید و خطرناکی که جهان Sera با آن روبروست و نیز از میراث خود پرده بردارد.
اگر چه در گذشته داستانهای Gears of War همیشه مبتنی بر جنگهای جهانی و آخرالزمانی بودند، با این وجود در اینجا با داستانی شخصیتر روبرو هستیم. البته نه این که تهدید جنگ آخرالزمانی دیگر وجود نداشته باشد؛ با این وجود کوالیشن تلاش کرده است تا قوس شخصیتی کیت، به ریتم و روند داستانی بازی دیکته شود. این تصمیمی است که به خوبی جواب داده است؛ بعد از این که در تمامی نسخههای قبلی شاهد تمرکز بر روی داستانِ فاجعهای گسترده بودیم، داستان شخصیتر Gears 5 احساس تغییری خوشایند را به ما منتقل میکند. برای آن دسته از کسانی نیز که به دنبال ریسکهای بالاتر هستند، هنوز بخشهایی به اندازه کافی وجود دارند که شما را ناراضی و ناامید نخواهند گذاشت.
این موضوع به Gears 5 کمک میکند تا در داستانسرایی نیز عالی عمل کند. کاتسینها و فضای سینمایی بازی در بالاترین سطح خود قرار دارند (به خصوص انتقال صحنههای بین کاتسین و گیمپلی بازی بسیار چشمگیر است)، نویسندگی هر لحظه از بازی شما را تحت تاثیر قرار میدهد و همواره نت صحیح را مینوازد. اما به مانند Gears of War 4، در Gears 5 نیز شاهد مشکلاتی در لحن طنز بازی هستیم؛ البته خوشبختانه این موضوع محدود به چندین سطر در خارج از کاتسینهای بازی میشود و به اندازهای که در Gears of War 4 شاهد بودیم، اتفاق نمیافتد.
به همان اندازه که داستان و روایت بازی خوب است، اما غذای اصلی کمپین، محیطهای شبه جهان باز آن است. البته نمیتوان Gears 5 را یک عنوان جهان باز نامید؛ شما در نقشهای عظیم و گسترده که سرشار از فعالیتهای جانبی باشد و از بازیباز بخواهد که ساعتها از وقت خود را به کاوش در هر گوشه و کناری از آن اختصاص دهد، رها نخواهید شد. در عوض از لحاظ ساختاری، این بخشهای بزرگ بیشتر شبیه به هابهایی عمل میکنند که قبلا در عناوینی همچون God of War و Metro Exodus شاهد بودهایم. هدف اصلی وجود آنها، اتصال محیطهای کوچکتر به همدیگر است، نه این که خودشان در مرکز توجه قرار گیرند.

بازیبازان حال برای انجام دادن کارهایی آزادی عمل پیدا کردهاند که معمولا در عناوین Gears of War شاهد نبودیم. شما میتوانید به جستجو در محیط بپردازید و به دنبال نقاط قابلتوجهای بر روی نقشهی بازی باشید که ممکن است به سلاحهای Relic، منابع موردنیاز برای ارتقای بیشتر و یا بهبود قابلیتهایتان ختم شود. هنگامی که در حال راندن skiff هستید، ممکن است یکی از همراهانتان متوجه چیزی جالب توجه در دوردست شود (یک هواپیمای سقوطکرده یا یک ساختمان نیمه خرابه) و این که سری به این نقاط خواهید زد یا خیر، کاملا بستگی به خودتان دارد.
این روش جلب توجه بازیباز به سمت چنین نقاطی، بسیار واقعگرایانه است و از طرفی ماموریتهای فرعی بازی نیز بسیار سرگرمکننده هستند. این ماموریتها معمولا به نبردهایی ختم میشود که در آنها وارد منطقهای میشوید، با گروهی از دشمنان مبارزه میکنید و در آخر پاداش خود را دریافت خواهید کرد و کل این پروسه، پنج تا نهایت ده دقیقه طول خواهد کشید. در واقع این ماموریتها کوتاه و سریع هستند ولی همواره به جوایزی ختم میشوند که کاملا ارزش خود را دارند. علاوه بر این، این ماموریتها به ندرت حسی تکراری و روتینوار را به شما منتقل خواهند کرد. در واقع حتی هنگامی که در ماموریتهای خطیتر بازی هستید، باز هم محیطهای بزرگ فراوانی وجود دارند که مسیرهای مختلفی پیش روی شما میگذارند و شما را به لطف آیتمهای قابل جمعآوری (که در شکلدهی به داستان و پیشزمینه سری عالی میکنند) و موقعیتهایی که برای ارتقای شخصیت فراهم میکنند، به جستجو و کاوش در بازی ترغیب میکنند.
اما اگر چه این مناطق جهان باز به نوبه خود جالب هستند، با این وجود Gears 5 در این زمینه کاملا بینقص هم عمل نکرده است. این هابهای بزرگ حسی راکد را تداعی میکنند و اغلب نیز متروکه هستند و تنها چیزی که میتواند گهگاه این حس یکنواختی را از بین ببرد، دیالوگهایی است که بین کیت و همراهان او رد و بدل میشود. این موضوع کمک کرده است که راندن skiff نیز بسیار سرگرمکننده شود و از طرفی، این وسیله به اندازه کافی سریع است تا شما را بدون صرف زمانی طولانی، از نقطهای به نقطهی دیگر برد. با این حال، قرار دادن چیزهایی جالب برای انجام دادن و یا دیدن در مناطق جهان باز (و یا اضافه کردن هر چیزی که به پویایی بیشتر این مناطق کمک میکرد)، به هر چه بهتر شدن جهان بازی کمک میکرد و به نظر میرسد که در این زمینه، شاهد موقعیتی از دست رفته هستیم.
صحبت از موقعیتهای از دست رفته شد؛ به نظرم skiff نیز یکی دیگر از ویژگیهایی است که Gears 5 میتوانست بهتر از آن استفاده کند. همانطور که قبلا اشاره شد، راندن skiff در جای جای نقشههای بازی بسیار سرگرمکننده است؛ کنترل آن فوقالعاده آسان است و سر خوردن و دریفت کردن با آن در گوشههای تنگ، حسی سریع و تند و تیز به شما منتقل میکند. با این وجود جای تاسف است که بازی، آنگونه که باید از این ویژگی خود به اندازه کافی بهره نبرده است.

طرفداران قدیمی سری از شنیدن این موضوع خوشحال خواهند شد که علیرغم این آزادی عمل، مبارزات هیجانانگیز و پر تنش و لحظات بهیادماندنیای که سری Gears همیشه بدان معروف بوده است، به حاشیه کشیده نشدهاند. وقتی وارد منطقهای میشوید که قرار است یک ماموریت اصلی در آن جریان یابد، با میدانهای نبرد جنگی و مبارزاتی روبرو خواهید شد که به لطف تنوع بسیار بالای دشمنان، همیشه شما را گوش به زنگ نگه خواهند داشت.
واضحترین تغییرات Gears 5 در نحوه ساختار آن مشاهده میشود، با این وجود در لحظه به لحظه گیمپلی نیز تغییراتی احساس میشود. مبارزات همچنان به عنوان عمق تجربه بازی شناخته میشود، با این وجود نسبت به گذشته، لایهبندی بیشتری دارد. این موضوع بیشتر به لطف حضور Jack است، ربات شناوری که بعد از مدتی استراحت، دوباره به فرنچایز برگشته است. این بار، Jack به جای آن که همراهی بیصدا و عمدتا نامرئی باشد، نقشی حیاتی را در مبارزات ایفا میکند.
عملکرد این ربات به مبارزه، پشتیبانی و قابلیتهای کنشپذیر برمیگردد؛ قابلیتهایی که شامل نامرئی کردن گروه به طور موقت، کور کردن دشمنان با استفاده از فلاشها، تشکیل حفاظهایی به منظور بالا بردن دفاع شما و وارد کردن شوک به دشمنان میشود. همچنان که بیشتر در بازی پیش میروید، قابلیتهای بیشتری برای جک آزاد میشود که شما میتوانید این قابلیتها را ارتقا نیز دهید. در طول مراحل Gears 5 (چه کوچک و چه بزرگ) منابعی پخش شدهاند که میتوان برای ارتقای قابلیتهای جک، از آنها استفاده کرد. از طرفی کامل کردن ماموریتهای فرعی نیز، بهبودهایی قابل توجه برای این قابلیتها به همراه دارد (مانند اضافه کردن پهپادهای جستجوگر به تلههای برقی). همچنین میتوانید هر موقع که تمایل داشتید و بدون هیچگونه هزینهای اضافی، جک را بازنشانی کرده و قابلیتهای او را بنا به خواست خود تغییر دهید.
این یک مکانیزم کاملا جدید نیست ولی Jack به طرز غافلگیرکنندهای در مبارزات سودمند است. با استفاده از قابلیت نامرئی شدن، میتوانید از سد مسلسلهای امنیتی بگذرید؛ با ارتقای یکی از این قابلیتها، میتوانید از او برای احیای همتیمیهای خود استفاده کنید؛ اگر دشمنی در موقعیتی دوردست و یا پشت یک کاور باشد، میتوانید جک را به سراغش بفرستید تا با استفاده از فلاش، او را به طور موقت کور و شوکه و برای چند ثانیهای آسیبپذیر کند. این قابلیتها نه تنها باعث غنیتر شدن تجربهی مبارزات بازی میشوند، بلکه استفاده از Jack برای پیدا کردن منابع و ارتقاهای بیشتر باعث شده است که جستجو در نقشه بازی و انجام دادن ماموریتهای جانبی نیز جذابتر شود.

بخش مبارزات بازی در زمینههای دیگری نیز بهبود و گسترش یافته است. بر خلاف عناوین گذشته، شما مجبور نخواهید شد که به محض وارد شدن به منطقهای پر از دشمنان، فورا وارد مبارزه شوید. این دشمنان اغلب از حضور شما اطلاع ندارند و این موضوع به شما فرصت میدهد تا از مکانیزمهایی اولیه ولی موثر در مخفیکاری استفاده کنید و بدین وسیله از تعداد دشمنان کم کرده و شرایط را در نبرد پیش رو آسانتر کنید. موارد دیگری نیز وجود دارند که شما را غافلگیر خواهند کرد؛ به عنوان مثال میتوانید به یخی که زیر پای دشمنان است شلیک کنید و باعث شوید که دشمنان به دریاچهی یخزده زیرپایشان بیفتند.
به مانند مناطق جهانباز بازی، این تغییرات در فرمول مبارزات بازی نیز بیشتر نقش یک گسترشدهنده را دارند. کوالیشن تیغههای آشوب را با یک تبر جایگزین نکرده است؛ Gears 5 هنوز هم حس تجربه یک Gears را به شما میدهد ولی از طرفی با حجم مناسبی از محتویات و نوآوریهای جدید روبرو هستیم که به این سری کمک میکند تا در مسیرهایی هیجانانگیز و جدید قدم بردارد.
اما بخش کمپین در هر عنوانی از Gears of War، تنها نصف ماجرا به شمار میرود و خوشبختانه بخش چندنفرهی Gears 5 نیز اگر چه به اندازه بخش کمپین بازی، تغییر به خود ندیده است، با این وجود پا به پای بهترین ارائههایی که تا به حال در این سری شاهد بودهایم، پیش آمده است. بزرگترین نقطه قوت بخش چندنفره Gears 5، در کامل بودن ویژگیهای آن است. در این بخش شاهد حالت Versus هستیم که گزینههای مختلفی از حالتهای رقابتی را شامل میشود؛ از King of the Hill گرفته تا Deathmatch و دیگر حالتهایی که هر کدام شرایط پیروزی منحصر به فرد خود را دارند؛ به عنوان مثال در جایی تنها زمانی میتوانید همتیمیهای خود را ریسپاون کنید که دشمنان را کشته باشید و یا در جایی دیگر تنها در صورت کشتن سه نفر با هر کدام از سلاحها، پیروز مسابقه خواهید شد. حالت Versus به اندازهای کامل است که کوالیشن میتوانست با وجود آن، بازی را بدون هیچگونه محتوای دیگری برای ارائه دادن عرضه کند و محصول آن هنوز هم عنوانی با کیفیت قلمداد شود.
خوشبختانه در اینجا با محتویات بیشتری برای ارائه دادن روبرو هستیم. حالت Horde که امضای سری به شمار میرود، دوباره بازگشته است و هنوز هم در میان سایر حالتهای بخش چندنفره، درخشندگی بیشتری دارد. مبارزه در نبردی شامل پنجاه گروه از دشمنان که هر کدام از آنها، قویتر و پر تنشتر از گروه قبلی خود هستند، شروع میشود؛ نبردی نفسگیر و پرکشش در بهترین نوع ممکن و تجربهای فوقالعاده باارزش. روند پیشرفت در این حالت، حسی عالی به شما میدهد؛ شما به مرور دفاع خود را تقویت میکنید و در موقعیتهای دشوار به همتیمیهای خود کمک میکنید. تلفیق قابلیتهای passive و ultimate قهرمانان در کنار اکشن معمول Horde، به ارائهی یک تجربه فوقالعاده منجر شده است.

اگر چه حالت Horde هنوز هم بهترین حالت بخش چندنفرهی Gears 5 به شمار میرود، با این وجود حالت Escape نیز که حالتی کاملا جدید است، فاصله کمی با آن دارد. Escape شامل سه بازیباز میشود که یک تیم را تشکیل داده و خود را در قلب یک Swarm Hive مییابند. شما باید بمبهایی را در این Hive جایگذاری کنید و با یک اسلحه و تعداد محدودی مهمات، از آن زنده بیرون بیایید. Escape به شیوههای جالبی بازیبازان را وادار به تفکر میکند. استفاده از نبرد مستقیم و مخفیکاری برای حفظ مهمات، مدیریت منابع، بهبودهای موقت و مهمات بیشتر برای سلاحهایتان، کلید پیشروی بیشتر در این حالت است.
علاوه بر این Escape نیز مانند حالت Horde، المانهای شوتر hero را در خود دارد و این موضوع دلیل دیگری است که ارزش تکرار این حالت را بسیار بالا برده است. همچنین میتوانید در این حالت، نقشه بازی را خودتان بسازید که به شما اجازه میدهد تا راه در روهای خود را ایجاد کنید. همچنین میتوانید المانهای مختلفی همچون نوع دشمنان، میزان دسترسی به مهمات و غیره را نیز ویرایش کنید. این موضوع نیز ارزش تکرار این حالت را بیش از پیش بالا برده است.
برای کسانی که قبلا Gears of War و بخش چندنفره آن را تجربه کردهاند، هیچکدام از این موارد به اندازهی کمپین Gears 5، فرمول قبلی را دستخوش تغییر نکردهاند. در زمینه بخش چندنفره، بازی به جای نوآوری، گزینه تکرار را انتخاب کرده است. اما با توجه به این موضوع که بخش چندنفره Gears of War همیشه یکی از بخشهایی بوده است که در تاریخ این سری، در نقطه اوج خود قرار داشته و هرگز احساسی محتوایی تاریخ مصرف گذشته و قدیمی را به بازیبازان منتقل نکرده است، حداقل در مقایسه با کمپین خطی عناوین این سری، به نظرم این نکته که Gears 5 در این بخش بلندپروازی زیادی نداشته است یک نکته منفی به شمار نمیرود. چیزی که در این بازی ارائه شده است فوقالعاده و به طرز آشنایی اعتیادآور است و به اندازهای محتوا دارد تا طرفداران را مدتها سرگرم نگه دارد.
چه شما به دنبال تجربه کمپین بازی باشید و چه به دنبال لذت بردن از بخش چندنفره آن، در هر صورت Gears 5 شما را ناامید نخواهد کرد. از لحاظ طراحی هنری، بیش از هر زمان دیگری در تاریخ سری، شاهد تنوع و واقعگرایی هستیم. این موفقیتی است که کوالیشن در Gears of War 4 جرقه آن را زد و حال در نسخه جدید به قلههای بالاتری از آن دست یافته است. آنچه که چشمگیرتر است، بخش فنی گرافیک است؛ از مدل شخصیتها و انیمیشنها گرفته تا محیطهای بازی و تکه تکه شدن دشمنان هنگام کشته شدن، در تمامی بخشهای Gears 5 شاهد توجهی فوقالعاده به جزئیات هستیم. نسخه ایکس باکس وان ایکس بازی که با نرخ وضوح 4K و نرخ فریم 60 اجرا میشود، بدون شک از لحاظ ظاهری، یکی از بهترین عناوین کنسولیای است که تا به این تاریخ توسعه یافته است.

در واقع اغراق نیست اگر بگوییم Gears 5، یکی از بهترین عناوین مایکروسافت در این نسل محسوب میشود. این بازی پکیجی کامل از محتویات گوناگون است و مهم نیست به دنبال چه چیزی باشید؛ بازی در هر زمینهای، بهترین محتوای ممکن را به شما ارائه میدهد. در بخش کمپین بازی که این نگرانی وجود داشت با روندی یکنواخت و تکراری روبرو شویم، شاهد یک بازسازی موفقیتآمیز بودیم و بخش آنلاین بازی نیز همچنان بهترین در نوع خود است؛ همان چیزی که در عناوین قبلی بود. Gears 5 ثابت کرد که سری Gears of War به مانند سیاره Sera اوقات سختی را پشت سر گذاشته است ولی هنوز زندگی در آن جریان دارد.
نکات مثبت:
- کمپینی غنی و فوقالعاده
- موقعیتهای عالی فراوان برای گشت و گذار در محیط و خارج شدن از مسیر اصلی
- ماموریتهای فرعی سرگرمکننده، کوتاه و سریع
- جابهجایی در نقشه بازی سرگرمکننده است
- مبارزات هیجانانگیز و پرتنش
- داستانی درگیرکننده در کنار نویسندگی خوب و بازیگری عالی
- جلوههای بصری خیرهکننده
- محتویات فراوان بخش چندنفره بازی
- اضافه شدن حالت Escape به بخش چندنفره
- حالت Horde مانند همیشه عالی است
نکات منفی:
- مناطق جهان-باز بازی حسی یکنواخت و بدون روح دارند
- از skiff آنگونه که باید بهرهبرداری نشده است
- یکشنبه 17 شهریور 1398 20:00
- یک نظر
- هادی اسماعیلزاده
- _ایکس باکس و گیمینگ پنل جدید , بررسی , بررسی بازی , مقالات
عالی بود هادی جان!