یک عصر ابری پاییزی جذاب در دابلین…. دانش آموزانی پر هیاهو، معلمانی خلاق در کالج پاتریک! منتظر رسیدن ساتیا نادلا مدیرعامل مایکروسافت، یکی از قدرتمندترین و بزرگترین کمپانی های زمین! درهای شیشه ای باز می شود و نادلا آرام و با متانت وارد می شود… با وینفون برای شنیدن داستان جذاب مرد فوق العاده ی مایکروسافت همراه باشید.
درهای شیشه ای کالج به روی مدیرعامل متین مایکروسافت باز می شود و او دانش آموزان ۱۰-۱۱ ساله ای که منتظر او هستند را می بیند و با معلمان دست می دهد. او کنار چهار دانش آموز می نشیند و با آن ها پدرانه مشغول به صحبت و کار می شود. یک پسر با تبلت خود درباره دنیای فوق العاده ای که در ماینکرفت ساخته صحبت می کند. همان کمپانی ای که اولین تصاحب ساتیا بود و ساتیا در جواب توضیحات کودک می گوید: ” فوق العادس پسر، من یکی از اینارو میخوام”
دوباره ساتیا بر روی زانو می نشیند و با بدن ورزشکاری و موهای تراشیده خود با سنی حدود ۴۹ سال زمان خود را خود با کودکانی می گذراند که شایسته ی این زمان هستند و از آن ها یاد می گیرد. او کودکان را به عنوان مردان و زنان آینده می بیند و نسل بعدی جهان هستند. نادلا بعد از کودکان گروه اول، وقت خود را با دانش آموزان نوجوان دیگری که نابینا هستند می گذراند و برخی از آن ها را در کنار کرتانا دستیار صوتی جذاب مایکروسافت می بیند که به آن ها در خواندن و نوشتن کمک می کند.
نادلا می گوید: “اشتیاق ویژه ای اطراف این مکان می بینم، و این چیزی است که وقت کمی برای آن صرف کرده ام”. او با اینکه دو دختر و یک پسر دارد اما از حضور در این مکان لذت برده است.
این داستان حضور کوتاه مدت نادلا در سفر به دابلین و کالج پاتریک بود اما راز موفقیت او چیست؟ چرا باید او را متحول کننده مایکروسافت بنامیم؟ در ادامه زوایای بیشتری از فعالیت های او را بیان خواهیم کرد و در سفرهای مهم او به پاریس و لندن با او همراه خواهیم بود.
زمانی که نادلا جایگزین استیو بالمر شد، با شرکتی مواجه بود که به صورت دیپلماتیک احتمال ورود به یک بحران را داشت و غیردیپلماتیک ممکن بود فقط یک حضور صرف باشد. شرکتی که تحلیل گر Global Equities درباره آن نوشته بود: ” مایکروسافت توانایی ارتباط با نسل جدید کاربرانش را ندارد”. جمله ای که برای یک شرکت تکنولوژی بدترین اتفاق ممکن است.
مایکروسافت به عنوان غولی که ویندوز و آفیس را دارد به چهلمین سالگرد خود رسیده است. این شرکت برای رسیدن به رویای افزایش سهام خود باید دیکتاتوری داخل خود را از بین می برد و با محصولات جدید وارد میدان می شد اما هیچ کدام از محصولات جدید مدیرعامل دوم مایکروسافت مثل بینگ، Zune، Kine و موبایل های لومیا نتوانستند حتی به دوران مدیرعامل اول بیل گیتس نزدیک شوند.
مایکروسافت در دورانی که جهان به سمت موتورهای جستجوگر، شبکه های اجتماعی، دستگاه های موبایل و محاسبات ابری حرکت می کرد، وارد غروبی دلگیر با استیو بالمر شد. دهه ی اول قرن ۲۱ مایکروسافت با بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار ارزش دوران با شکوهی را سپری کرد که در سال ۲۰۱۰ با حضور جدی اپل و مدیریت مرد افسانه ای استیو جابز به پایان رسید و برای اولین بار در تاریخ، مایکروسافت با کاهش ارزش سهام و کاهش تقاضا در کسب و کار رو به رو شد.
درحالی که ساتیا نادلا مسند رهبری مایکروسافت را برعهده گرفت، این کمپانی از سرگیجه ی زیاد رنج می برد. او تمرکز کمپانی را به سمت محاسبات شخصی در سازمان ها و کسب و کار محاسبات ابری برد و تا حدودی سرگیجه ی این شرکت را بهبود بخشید. در سه سالی که او در این جایگاه قرار داشته، ۹.۴ میلیارد دلار کسب و کار تلفن نوکیا تقریبا از دست رفت و حتی داده های نقشه بینگ به Uber فروخته شد. میلیاردها دلار بر روی ساخت مراکز داده در سراسر جهان برای تامین محصولات ابری سرمایه گذاری شد تا انتقال نرم افزارهای دیجیتال در دنیای ابر صورت گیرد و درآمدزایی قوی این شرکت شروع شود.
نادلا در این مدت بی پروا دست به معامله ای بسیار بزرگ زد و لینکدین را با قیمت باورنکردنی ۲۶.۲ میلیارد دلار به دست آورد تا بزرگترین خرید این شرکت در دوره ی نادلا رقم بخورد. اگرچه این بزرگترین خرید این شرکت بود اما در آرامش کامل این اتفاق افتاد و جنجال رسانه ای بالایی رخ نداد و بعد از این خرید بالمر که بیشترین سهام مایکروسافت را در دست دارد، لب به تشویق او گشود و او را رهبری فوق العاده برای مایکروسافت خواند؛ او در کنار این لقب، بیان کرد که او کار خود را بسیار خوب انجام داده است و برای پیشرفت این کمپانی سرمایه گذاری های خوبی انجام داده است.
در رقابت با اپل که با در دست داشتن بازار سرمایه ای ۶۰۰ میلیارد دلاری تحت هدایت تیم کوک، مایکروسافت به خوبی می دانست که کار سختی را برای رقابت در پیش دارد و نادلا این موضوع را به درستی فهمید و تغییر سیاست های مناسبی انجام داد. در نتیجه این سیاست ها، در ماه اکتبر، سهام این شرکت تا ۵۹.۵۶ دلار افزایش یافت و با ادامه دار شدن این روند بعد از ۱۷ سال به بالاترین میزان ارزش هر برگ سهام رسید. با اینحال افزایش دوباره ی سهام مایکروسافت شاید اهمیت چندانی نداشته باشد چرا که برای شرکتی که در یک دهه در بازار سهام مثل یک مرده حرکت می کرد و در شب ها آرام آرام و با ترس گام بر می داشت این اتفاق یک شروع برای انتقام به حساب می آید. اما آرامش در مرد لاغر و دانشجوی پرسشگر سال های قابل موج می زند.
حال مایکروسافت در کنگره کاخ فرانسه در مرکز کنواکسیون پاریس، مردی را می بیند که قرار است در فضای ۳۴۴ فوت مربع تجارب مایکروسافت را برای مشتریان خود بگوید و درباره موارد مختلفی مثل بانکداری دیجیتالی و توسعه نرم افزارها صحبت کند. مردی که با دستانش و و لهجه ی جالب خود و پوشش شیکی که تحسین برانگیز است درباره قابلیت های مختلف بلاکچین و موارد دیگر صحبت می کند. او در دابلین با مشتریان آینده ی خود ملاقات کرد و اینگونه به سراغ فن آوری های آینده رفت ” از بیل به استیو و به من رسیده، نگاه جهانی در دراز مدت به هم مرتبط است، باید کسب و کار تکنولوژی را به اندازه کافی در دست داشته باشی تا بتوانی آن ر از لیگ های بزرگ نجات بدهی”
وقتی مدیرعامل لینکدین در مقایسه با مدیرعامل اپل، فیس بوک و گوگل درباره نادلا می گوید “او مثل رهبر یک کشور است” شاید باور کردنش سخت باشد، اما وقتی در مسیر کنفرانس ها با او هستی و می بینی که با روسای دولت های ملاقات دارد و با وجه ی خاص به دنبال برنامه ی کمپانی است، متوجه می شوید که صحبت های جف وینر بیراه نیست.
نادلا همیشه لبخند نصف و نیمه ای بر روی چهره دارد تا راه را برای بیان ترسناک تر و با ابهتش فراهم کند و او می داند که باید به سرعت حرکت کند تا درست و به موقع به مراسم برسد. با سرعت وارد سن می شود تا کنترل فضا را بدست بگیرد. نادلا در این سال ها ماموریتی مشخص برای مایکروسافت تبیین کرده است و این را با قدرتی مثال زدنی می گوید به گونه ای که هر بار که آن را می شنوید تحت تاثیر قرار می گیرید:
ماموریت ما، توانمند کردن هر فرد و هر سازمانی بر روی سیاره است تا دستاورد بیشتری داشته باشند
او به خوبی شروع زندگی خود از هند و نشانه های قدرت تکنولوژی برای دموکراسی سازی جامعه را می داند و او به خوبی نقاشی آینده ی دنیای کامپیوترها را ترسیم کرده تا ابر جایگاه ویژه ای در جهان پیدا کند. حتی او فرم های آینده را نیز به جهانیان دیکته کرد ” صفحه نمایش های کوچک، صفحه نمایش های بزرگ، در اتاق های شما و اتاق های کنفرانس هایتان” و بیان با ابهت ” تحول چهارم صنعت”. بعد از مکانیکال، الکتریکال و دیجیتال حالا نوبت اینترنت اشیا بر پایه ی ابر است. او به خوبی آینده را دیده که بر روی واقعیت ترکیب شده و هالولنز سرمایه گذاری کرده، به خوبی جهان اینترنت اشیا را مجسم کرده و به همین دلیل میلیاردها دلار برای آن کنار گذاشته است.
او با اینکه مدت ها در سفر است و شاید اوقات فراغت کمی داشته باشد اما وقتی از او درباره سختی های مسیر و برنامه بسیار سخت کاری او، او با لبخند و خنده جواب ما را می دهد و بقیه مسیر را با او میرویم.
به هر طریقی که فکر کنیم، نادلا یک انتخاب غیرمعمول برای رهبری مایکروسافت و تحول و تغییر بود. او ۲۴ سال در این کمپانی بوده، او مهندس الکتریک بود و نه یک آینده نگر محصولات. اما چیزی که او از خودش نشون داد، یک فرد مدیر و مدبر با شخصیت تیپ الف بود. مهارتی که نادلا را رشد می دهد و ارتقا می دهد. این همان چیزی است که بلیک ایروینگ نیز که از مشاوران ارشد اوست می گوید:
” وقتی می خواهید چیزهایی را توضیح دهید، دو نوع گفتگو در مایکروسافت وجود دارد، یکی از شخصیت منتظر استراحتی در یک جدال و برگشت با یک استدلال دیگر است و دیگری شنیدن برای یادگیری که آن ساتیا بود” با توجه به نوع دیدگاه های مایکروسافت قبل از اینکه او نام نادلا را بر زبان بیاورد می شد متوجه شد که نادلا همان کسی است که گوش می کند و یاد می گیرد. تفاوت زیادی است برای شنیدن به قصد استدلال و مجادله و شنیدن برای یادگیری و این همان چیزیست که باعث تفاوت بزرگ ساتیا شده تا ترکیبی از انرژی و سکوت باشد.
ساتیا متولد حیدرآباد هند در سال ۱۹۶۷ و تک فرزند بوکاپورام نادلا مدیر خدمات کمکی هند است. او در جامعه ای رشد کرد که جنگجویان چریکی کمونیستی به نام Naxalites با دولت ایندیرا گاندی به جنگ می پرداختند.
ناآرامی های مدنی جامعه ی تحت رشد ساتیا به او کمک کرد تا چگونگی حرکت به سمت تغییر را یاد بگیرد و در کتاب “ارتباط بدون خشونت” تعریف می کند ” یک بعد ظهر من دو عکاس را دیدم که من را شکار می کنند، من عکس هایی از دو نفر را دیدم که به چارپایه ای با دو ترانسیتور رادیویی تکیه داده بودند. در این سال ها، من درک من از این دو نفر بیشتر و بیشتر شد. چیزی که من در آن روز دیدم، دو عکس از انقلابیون کشته شده بود. سال های سخت ۱۹۷۰ منطقه سریکاکولام. آن ها معلمان مدرسه ای بودند که تصمیم به ترک تدریس گرفتند. من درباره زندگی آن ها و دیگرانی که مسیری مشابه آن ها طی می کنند. من درباره آن چیزی که آن ها با قدرت تکنولوژی و دیگر منابع بدست آوردند فکر می کنم.”
کودکی نادلا در مدرسه ی عمومی حیدر آباد که توسط یک موسسه برای خدمت به فرزندان دولتمردان تاسیس شده بود گذراند. او در سال ۱۹۹۲ با آنوپاما ازدواج کرد تا بعد از مدرک مهندسی الکتریک دانشگاه بچلور تاهل را تجربه کند. بعد از اتمام تحصیل به کالیفرنیا برای کار در سان میکروسیستم رفت تا صعود خود در عصر رایانه ها را رقم بزند و بعد از آن به مایکروسافت پیوست. ریچارد تایت مسئول استخدامش درباره او در مجله ی Puget Sound Business می نویسد، او فوق العاده باهوش است و درک عمیقی از سیستم های رایانه ای مرتبط با کسب و کار دارد، او اسلحه ای مخفی ماست”
او درباره سفرهای اروپایی خود اعتقاد دارد که کمک شایانی به ساخت ابر در اروپا می شود و باعث می شود تا کلمات و عمل همراه هم باشند. اما نادلا یک هدف گسترده تر در سفرهای خارجی خود دنبال می کند و این یکی دیگر از مواردیست که تفاوت او را با دیگر مدیران عامل رقم می زند، او از هر سفر یاد می گیرد و یاد می گیرد و یاد می دهد. او یاد می گیرد و دیگرانی که با او هستند از او یاد می گیرند. نادلا از هر پایتخت اروپایی هوشمندی را استخراج می کند.
” در نقش یک شرکت چندملیتی به یک اساسی معتقد هستم و این احتمالا به محلی که در آن رشد کردم مرتبط است. شما قادر به تفکر درباره مدیریت جهانی باشد. اگر یک نهاد غیرانتفاعی فقط به دنبال سود باشد، در نتیجه شما به یک کمپانی سودده طولانی مدت بدل نخواهید شد. این نوعی از تناقض در کسب و کار است”
او به عنوان فردی که کمپانی اش در ۱۹۲ کشور وجود دارد باید نفرات بسیار خوب و مدیران بادانشی در کنار خود داشته باشد تا بتواند آن چیزی که می خواهد در مایکروسافت تغییر دهد را انجام دهد. او در این مدت مشاوران خوبی همچون تری مایرسون، اسکات گوتری، کی لو (او به دلیل بیماری اش مایکروسافت را ترک کرد) را در کنار خود داشته و با افرادی مثل استفان الوپ مدیرعامل سابق نوکیا نیز خداحافظی کرده است. اما با همه این اوصاف آیا مایکروسافت می تواند از دورن تغییر کند؟ آن وضوح و شفافیت بعد از حدود یک دهه ساخته می شود و واقعا به دستان مردم می رسد؟ جواب تمام سوالات بله است زیرا نادلا به خوبی می داند به دنبال چیست.
نادلا به دنبال تغییر فرهنگ است و به قول خودش: ” من برای افرادی که می خواهند به عنوان یک تیم کار کنند بهینه شده ام.” برای سال ها رهبران مایکروسافت به دنبال نمایش خود بوده اند و از این به بعد این ماجرا نیست. ” برای نمایش خود باید به صورت یک تیم کار کنید، این در مایکروسافت بسیار مشکل است.” این همان چیزیست که رهبرانی چون نادلا برای شفافیت و وضوح و ایجاد انرژی و سرکوب ناله و شکایت کردن اجرا می کنند و همه چیز را در دستان خود کنترل می کنند. بعضی مدیران با سرکوب و تخریب کار کنان به دنبال پیدا کردن جایگاه هستند اما او به کارکنان خود می گوید “بیایید، شما یک رهبر هستید. شما همان چیزی هستید که می خواهم. ما در یک جهان محدود زندگی می کنیم و شما نمی توانید در مورد محدودیت شکایت کنید.”
او موفقیت های خود را کوتاه مدت می داند و می گوید: ” بعضی اوقات درباره موفقیت های کسب و کار حس می کنم باید در مسیری بسیار باریک به جشن و پایکوبی اقدام کرد.”
اگر سخنرانی های اخیر ساتیا نادلا را شنیده و دیده باشید، ساتیا با قدرت و اعتماد به نفس بالایی حرف از آینده و بهره وری و توانمند کردن مردم می زند. او به خوبی چشم انداز شرکت تحت امرش را تبیین کرده است و به خوبی کارمندانش را روشن کرده است. در سال سوم هدایت او، مایکروسافت رشد فوق العاده ای را تجربه کرده و تحسین کارشناسان و حتی استیو بالمر را برانگیخته است و اکنون مایکروسافت در دنیای تکنولوژی دوباره به عنوان یک شرکت نوآور و خلاق شناخته می شود و به نوعی زندگی دوباره با نادلا ایجاد شده است. ساتیای امروز، تازه گرم شده است و این را با قدرتی که در صحبت های او و مدیران مایکروسافت می بینید می توان متوجه شد. او به دنبال ایجاد بزرگترین و قدرتمندترین کمپانی سیاره است و حالا به خوبی در مایکروسافت جای پای خود را برای تاختن و پیشرفت آماده کرده است.
او اکنون پنجمین رهبر سال کسب و کار جهان است و با روندی که او در پیش دارد می تواند آرام به سمت و سوی خوشبختی بیشتر برود.
- یکشنبه 30 آبان 1395 21:30
- 11 نظر
- هادی اکبری زاده
- _مایکروسافت پنل جدید , بررسی , مقالات
آقایون این Snapchat چی شود ؟ خبری نیست ؟ یک سوال دیگه app locker چرا در ویندوز موبایل نمیشه استفاده کرد؟