همین چند روز پیش بود خبری راجع به تقلب شرکت بتسدا ( نمیدونم چه اصراریه فارسی بنویسم اسمشو🤦🏻♂️) تو ساخت بازی فالاوت ۷۶ خوندم. کار خاصی نکرده بود فقط بهقول یکی از دوستان برای چندمین بار اسکایریم رو به مردم فروخت و همه هم خریدند.
همین چند روز پیش بود خبری راجع به تقلب شرکت بتسدا ( نمیدونم چه اصراریه فارسی بنویسم اسمشو🤦🏻♂️) تو ساخت بازی فالاوت ۷۶ خوندم. کار خاصی نکرده بود فقط بهقول یکی از دوستان برای چندمین بار اسکایریم رو به مردم فروخت و همه هم خریدند.
قطعا برای شما هم پیش اومده که بخواهید خرید کنید و قبلش با کسی مشورت کنید تا بهتون بگه خرید بکنید یا نه؟ چه چیزی بخرید؟ از این به بعد نیاز به کسی ندارید و فقط کافیه مطالبی رو که در این مطلب به شما میگم رو مو به مو به خاطر بسپارید. با تیم تک نفره ارائه پیشنهادات وینفون همراه باشید.
میگن بازیهای ایرانی بخرید، ولی ما که پی سی نداریم و موبایلمون هم اندروید نیست، بازی ایرانی رو بخریم کجا بازی کنیم؟ اصلا حتی اگر پی سی داشته باشیم رو چ حسابی بجا دانلود یه بازی بریم کلی پول یه بازی ایرانی بدیم که نیم ساعته کلا ؟ ما برای همه این مشکلات هم راه حلهایی داریم که در ادامه باهاتون در میون میذاریم.
میری بازی رو با هزار ذوق و شوق میخری، میای خونه، میخوای نصبش کنی دوساعت طول میکشه دیسکش بیاد بالا، بعد هم هشت ساعت نصب میشه، آخر سر کرکشو میریزی بعد بازهم بالا نمیادش. گناه پی سی بازا چیه؟
وقتی به زمان انتشار بازی های بزرگ نگاه می کنی تازه می فهمی که وقتی می گن تهاجم فرهنگی یعنی چی؟ دقیقا زمان امتحان های ما بازی های بسیار خوبشون رو منتشر می کنند و این همش برای اینه که نذارن ما درس بخونیم و به جای دکتر یه گیمر بیکار بشیم.
بالاخره کارنامهی داداشم اومد و بابام به مناسبت قبولیش جایزشو براش خریده بود، یه ایکس باکس وان که من 24 ساعته در حال بازی بودم باهاش، بعد از اینکه در حین بازی کلی فکر کردم به اینکه چجوری میتونم پول در بیارم تا حداقل برای خودم یه بازی بخرم، به این نتیجه رسیدم که یسری چیزایی که دارم رو بفروشم.
بعد از هیوده جلسه فیزیوتراپی و گرفتن دیه و طول درمان از فروشندهی محترم بیاعصاب و بازی کردن گادآو وار رو پلی2 برای هزارمین بار، بالاخره تصمیم گرفتم با این همه پولی که الان دستمو گرفته؛ گجتهای مورد علاقم که همیشه میخواستم داشته باشمشون رو بخرم.
همینطور از صبح به سایتهای خبری خیره شده بودم و تخفیفهای مختلف رو یادداشت میکردم تا ببینم هرکدوم رو میتونم استفاده کنم.
داستانهای آینده شرح حال یکی از هموطنان ما در سال ۱۴۱۲ خورشیدی است. در هر قسمت از این داستان طنزآلود با ماجراها و مصائب این هموطن در دنیای فنآوری همراه میشویم.
داستانهای آینده شرح حال یکی از هموطنان ما در سال ۱۴۱۲ خورشیدی است. در هر قسمت از این داستان طنزآلود با ماجراها و مصائب این هموطن در دنیای فنآوری همراه میشویم.
داستانهای آینده شرح حال یکی از هموطنان ما در سال ۱۴۱۲ خورشیدی است. در هر قسمت از این داستان طنزآلود با ماجراها و مصائب این هموطن در دنیای فنآوری همراه میشویم.
داستانهای آینده شرح حال یکی از هموطنان ما در سال ۱۴۱۲ خورشیدی است. در هر قسمت از این داستان طنزآلود با ماجراها و مصائب این هموطن در دنیای فنآوری همراه میشویم.
داستانهای آینده شرح حال یکی از هموطنان ما در سال ۱۴۱۲ خورشیدی است. در هر قسمت از این داستان طنزآلود با ماجراها و مصائب این هموطن در دنیای فنآوری همراه میشویم.
داستانهای آینده شرح حال یکی از هموطنان ما در سال ۱۴۱۲ خورشیدی است. در هر قسمت از این داستان طنزآلود با ماجراها و مصائب این هموطن در دنیای فنآوری همراه میشویم. بخشی از این دنیا را مایکروسافت و ویندوز رقم خواهند زد.
مه سنگینی همه جا را فرا گرفته بود، علاوه بر مه، ظلمت شب نیز دید ما را محدود کرده بود. تنها، صدای نفس نفس بریده سربازان و گهگاهی صدای قدم های ریز آنها شنیده می شد. برگشتم و پشت سر خود را نگاه کردم همه در جای خود ایستادند و به من چشم دوختند. حس اضطراب را در تک تک چشمانشان می توانستم ببینم. من به عنوان فرمانده وظیفه سنگینی را بر روی دوش خود احساس میکردم. عرق سردی بر روی صورتم نشسته بود. میلرزیدم نه از سرما بلکه از ترس!